عربيEnglish

The Noble Qur'an Encyclopedia

Towards providing reliable exegeses and translations of the meanings of the Noble Qur'an in the world languages

Those who set the ranks [As-Saaffat] - Persian Translation - Rowwad Translation Center

Surah Those who set the ranks [As-Saaffat] Ayah 182 Location Maccah Number 37

سوگند به فرشتگان صف‌به‌صف [که برای عبادت پروردگار ایستاده‌اند]

و سوگند به فرشتگانی که ابرها را می‌رانند

و سوگند به فرشتگانی که قرآن تلاوت می‌کنند

[که] بی‌تردید، معبود شما یکتاست.

[همان] پروردگار آسمان‌ها و زمین و آنچه میان آنهاست و پروردگار [خورشید در غروب‌گاه‌ها و] طلوع‌گاه‌ها.

به راستی که ما آسمان دنیا را با زیورِ ستارگان آراستیم

و [آن را] از [دسترس] هر شیطان سرکشی حفظ کردیم.

[آن شیاطین، هرگز] نمی‌توانند [سخنان فرشتگان] عالم بالا را بشنوند و از هر سو [با شهاب‌های آتشین] تیرباران می‌شوند.

[از ورود آنان، به عالم فرشتگان جلوگیری می‌شود و همواره به] عقب رانده می‌شوند و عذابی جاودان [در پیش] دارند؛

مگر کسی [از شیاطین] که ناگهان چیزی [از گفتگوی فرشتگان را] برباید که [در این صورت،] شهابی درخشان او را دنبال می‌کند.

پس از آنان [= کافران] بپرس که آیا آفرینش [پیکرهای] آنان سخت‌تر است یا آنچه که ما [از زمین و آسمان‌ها و جهان بیکران] آفریده‌ایم؛ [در حالی که] ما آنها از گِلى [بی‌ارزش و] چسبنده پدید آوردیم.

تو [از انکار آنان] در شگفتی و آنها [نیز سخنانت را دربارۀ قیامت] مسخره می‌کنند.

و چون پند داده ‌شوند، نمی‌پذیرند.

و چون نشانه‌ای [در مورد راستگویی پیامبر] می‌بینند، [آن را] به تمسخر می‌گیرند

و می‌گویند: «این [قرآن، چیزی] نیست، مگر جادویی آشکار.

آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، برانگیخته خواهیم شد؟

آیا پدران ما [نیز برانگیخته می‌شوند]؟»

بگو: «آری؛ شما در حالی که خوار هستید [زنده می‌شوید]».

[وقوع قیامت،] تنها با یک بانگ [سهمناک] است و ناگهان [همه از قبرها بیرون می‌آیند و در انتظار دستور پروردگار، وحشت قیامت را] نظاره می‌کنند.

و می‌گویند: «وای بر ما! این [همان] روز جزاست».

[گفته می‌شود: «آری،] این همان روز داوری است که آن را انکار می‌کردید».

[به فرشتگان گفته می‌شود:] «گرد آورید کسانی را که [با شرک به خویش] ستم کرده‌اند با [همفکران و] همانندهایشان و آنچه عبادت می‌کردند

به جاى الله؛ و آنان را به راه دوزخ هدایت کنید.

و آنان را نگه دارید که قطعاً [پیش از رفتن به دوزخ] بازخواست خواهند شد».

[از دوزخیان می‌پرسند:] «چرا [مانند دنیا] از یكدیگر حمایت نمى‌كنید؟»

بلکه امروز [همگی] تسلیم [امرِ پروردگار] هستند.

[و به رهبران و بزرگان خود] می‌گویند: «شما [برای به کفر کشاندنِ ما، با ادعای دین راستین و] از موضع حق به سراغمان می‌آمدید».

[رهبرانشان] می‌گویند: «[ما مقصر نیستیم؛] بلکه شما خود ایمان نداشتید؛

و ما هیچ تسلطى بر شما نداشتیم؛ بلکه شما خود گروهى سرکش بودید.

[اکنون] فرمان مجازاتِ پروردگارمان بر ما محقق شده و به راستی، ما [همگی عذاب دوزخ را] خواهیم چشید.

شما را گمراه نمودیم [چرا که] در حقیقت، خود نیز گمراه بودیم».

یقیناً آن روز [همۀ آنان] در عذاب شریکند.

بی‌تردید، ما با گناهکاران اینچنین [رفتار] می‌کنیم.

آنان بودند كه وقتی به آنان گفته مى‌شد: «معبودی [به‌حق] جز الله نیست» سرکشی [و تکبر] می‌کردند.

و می‌گفتند: «آیا ما معبودانمان را به خاطر [سخن] شاعری دیوانه رها کنیم؟»

[چنین نیست] بلکه او حق [= توحید] را آورده و پیامبران [پیشین] را تصدیق کرده است.

شما [کافران] قطعاً عذاب دردناک [دوزخ] را می‌چشید.

و جز [در برابر] آنچه می‌کردید مجازات نمی‌شوید.

[همه عذاب می‌بینند؛] مگر بندگان مخلص الله.

آنان [در پیشگاهِ پروردگار،] روزیِ مشخصی دارند:

[انواع] میوه‌ها [را در اختیار خواهند داشت] و گرامی داشته می‌شوند.

در باغ‌های پرنعمت [بهشت]؛

در حالی که مقابل یکدیگر بر تخت‌ها [تکیه زده‌اند]؛

جامی از شراب ناب [و زلال] پیرامونشان می‌گردانند؛

[شرابی روشن و] سپید که برای نوشندگانش لذت‌بخش است؛

[شرابی كه خماری و] سردردى در نوشیدنش نیست و از آن مست نمی‌گردند.

و نزدشان زنانی زیباچشم است که تنها [به شوهران خود] نظر دارند [و تنها به آنها عشق می‌ورزند].

[زنانی که] گویی پردۀ سفید داخلی تخم [پرندگان] هستند که [از دسترس همگان] پنهان مانده‌اند.

[بهشتیان دربارۀ رخدادهای دنیا صحبت می‌کنند و] برخی از آنان پرسش‌کنان رو به برخی دیگر می‌کنند.

یکی از آنان می‌گوید: «من [در دنیا] همنشینی داشتم.

[که پیوسته به من] می‌گفت: آیا تو واقعاً [به قیامت] باور داری؟

آیا هنگامی که مُردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا حقیقتاً [زنده می‌شویم و در قبال کارهایمان مورد محاسبه قرار می‌گیریم و] به ما کیفر می‌دهند؟!»

[سپس به دوستان بهشتی‌اش] می‌گوید: «آیا [شما نیز همراه من] سر می‌کشید [تا بدانیم او کجاست]؟»

آنگاه خود سر می‌کشد و او را در میان دوزخ مى‌بیند.

به وی می‌گوید: «به الله سوگند که نزدیک بود مرا [با وسوسه‌های کفرآمیزت] نابود سازی.

اگر نعمتِ [هدایتِ] پروردگارم نبود، من نیز از حاضرشدگان [در دوزخ] بودم».

[آنگاه به بهشتیان می‌گوید:] «آیا ما مرگ دیگری نخواهیم داشت

به راستی که این همان کامیابی بزرگ است».

اهل عمل، باید براى چنین [پاداشی] بکوشند.

آیا این [نعمت بهشت، کریمانه‌تر و] براى پذیرایى بهتر است یا درختِ زَقّوم [در دوزخ]؟

بی‌تردید، ما آن درخت را مایۀ آزمایش ستمکاران [مشرک] قرار داده‌ایم [چرا که می‌گویند: «هیچ درختی در آتش نمی‌روید»].

در حقیقت، آن [مایۀ عذاب،] درختی است که از ژرفای دوزخ می‌روید.

میوه‌اش [چنان بدمنظر است که] گویى سرهاى شیاطین است.

آنان [= دوزخیان] از [میوه‌های تلخ] آن مى‌خورند و شکم‌ها را از آنها انباشته مى‌كنند.

آنگاه بر روی این [غذای ناپاک، به جای نوشیدنی] آمیزه‌ای از آب جوشان دارند.

سپس یقیناً باز‌گشتشان به دوزخ است.

و [همچنان] در پیِ آنان می‌شتافتند.

و قطعاً قبل از آنان نیز بیشتر پیشینیان گمراه شدند.

و بی‌تردید، ما هشدار‌دهندگان [بسیاری] میان آنان فرستادیم.

پس بنگر که سرانجامِ هشداریافتگان چگونه بود.

[همه گرفتار عذاب شدند] مگر بندگان مخلص الله.

نوح به درگاه ما دعا کرد و [ما] چه نیکو اجابت‌کننده بودیم!

و او و خانواده‌اش را [به همراه مؤمنان] از بلای بزرگ [طوفان] نجات دادیم

و [پس از طوفان، فقط پیروان مؤمن و] خانوادۀ او را [در زمین] باقی گذاشتیم

و در میان آیندگان [نام نیک] برایش به جا نهادیم.

سلام [و ستایش] جهانیان بر نوح باد.

به راستی، ما نیکوکاران را اینچنین پاداش می‌دهیم.

بی‌تردید، او از بندگان مؤمن ما بود.

آنگاه دیگران را [که در طوفان مانده بودند] غرق کردیم.

و قطعاً ابراهیم از پیروان او [= نوح] بود.

[یاد کن از] هنگامی که وی با دلی پاک [و خالی از شرک] به [درگاه] پروردگارش آمد.

آنگاه که به پدر و قومش گفت: «چه چیزی عبادت می‌کنید؟

آیا به جای الله، این معبودان دروغین را می‌خواهید؟

گمانتان دربارۀ پروردگار جهانیان چیست؟»

سپس نگاهی به ستارگان افکند [و اندیشید].

و گفت: «من بیمارم [و در جشن شرکت نمی‌کنم]».

پس [مردم] او را ترک کردند و رفتند.

آنگاه پنهانی نزد معبودهایشان رفت و [با تمسخر] گفت: «چیزی نمی‌خورید؟

شما را چه شده است که سخن نمی‌گویید؟»

سپس با دست راست خود ضربه‌ای [محکم] بر آنها وارد آورد [و جز بُت‌ بزرگ، همه را شکست].

قومش شتابان به سوی او آمدند.

[ابراهیم] گفت: «آیا چیزی را که خود می‌تراشید عبادت می‌کنید؟

و حال آنکه الله، [هم] شما و [هم] آنچه را انجام می‌دهید آفریده است».

[وقتی بُت‌پرستان از پاسخ درماندند،] گفتند: «بنایی [بلند] برایش بسازید و او را در آتش بیفکنید».

براى [نابودى‌] او نیرنگی خواستند و[لى] ما آنان را پست و [مغلوب‌] ساختیم [و آتش بر ابراهیم سرد و بی‌اثر شد].

و گفت: «من به سوى [سرزمین دیگرى براى عبادتِ] پروردگارم می‌روم [و هجرت می‌کنم] و او مرا هدایت خواهد كرد.

پروردگارا، [فرزندی] از شایستگان به من عطا کن».

ما [دعایش را مستجاب کردیم و] او را به تولد پسری بردبار بشارت دادیم.

و چون [اسماعیل] به [سن نوجوانى و] حد تلاش [و همكارى] با او [= ابراهیم] رسید، به وی گفت: پسرم، در خواب [به من وحی می‌شود و] مى‌بینم كه تو را ذبح مى‌كنم. نظرت در این باره چیست؟» [اسماعیل] گفت: «پدرجان، آنچه را به تو امر شده است انجام بده. ان شاء الله مرا [در برابر اجرای این فرمان،] شكیبا خواهی یافت».

هنگامی که هر دو تسلیم [فرمان پروردگار] شدند و [ابراهیم] او را به پیشانی [بر خاک] نهاد.

به او ندا دادیم که: «ای ابراهیم،

یقیناً که خوابت را تحقق بخشیدی». ما نیکوکاران را اینچنین پاداش می‌دهیم.

بی‌تردید، این [خواب،] آزمایشی آشکار بود [و ابراهیم از آن سربلند بیرون آمد].

و [جان] او را در ازای قربانی بزرگی بازخریدیم

و در میان آیندگان، [نام نیک] برایش بر جای نهادیم.

ما نیکوکاران را اینچنین پاداش می‌دهیم.

بی‌تردید، او از بندگان مؤمن ما بود.

و او را به [تولد] اسحاق که پیامبری از شایستگان بود بشارت دادیم.

[ما] به او و اسحاق برکت دادیم؛ و [برخى] از افرادِ دودمانشان نیكوكار بودند و [برخى دیگر] آشكارا نسبت به خویشتن ستمکار بودند.

و به راستی، بر موسی و هارون منت نهادیم

و آن دو را همراه قومشان از اندوه بزرگ [= ستم فرعون و خطر غرق شدن در نیل] نجات دادیم

و به آن دو، کتاب روشنگر [= تورات] دادیم

و در میان آیندگان [نام نیک] برایشان بر جای نهادیم.

ما نیکوکاران را اینچنین پاداش می‌دهیم.

بی‌تردید، آن دو از بندگان مؤمن ما بودند.

و قطعاً الیاس [نیز] یکی از پیامبران [ما] بود.

[یاد کن از] هنگامی که او به قومش گفت: «آیا [از الله] پروا نمی‌کنید؟

آیا [نماد یا همان بتِ] «بَعل» را [به عبادت] می‌خوانید و بهترین آفریننده را رها می‌کنید؟

الله [را ترک می‌کنید] که پروردگار شما و پروردگار پدرانتان است».

اما او را دروغگو انگاشتند و مسلّماً [برای عذاب] احضار می‌شوند.

ما در میان آیندگان [نام نیک] برایش بر جای نهادیم.

به راستی، ما نیکوکاران را اینچنین پاداش می‌دهیم.

بی‌تردید، او از بندگان مؤمن ما بود.

و قطعاً لوط [نیز] یکی از پیامبران [ما] بود.

[یاد کن از] هنگامی که او و همۀ خانواده‌اش را نجات دادیم.

مگر پیرزنی که از باقی‌ماندگان [در عذاب] بود.

سپس دیگران را هلاک کردیم.

و شما [در سفر به سرزمین شام] صبحگاهان بر [ویرانه‌های شهرهای] آنان می‌گذرید.

و نیز شامگاهان، آیا نمی‌اندیشید [و عبرت نمی‌گیرید]؟

و قطعاً یونس [نیز] یکی از پیامبران [ما] بود.

[یاد کن از] هنگامی که [خشمگین از کفر قومش، بدون اجازۀ پروردگار] به کشتیِ انباشته [از مسافر و بار] گریخت.

[چون کشتی در حال غرق شدن بود، یونس با سرنشینان کشتی برای بیرون انداختنِ برخی افراد] قرعه انداخت و خود از باختگان شد [و او را به دریا انداختند].

سپس ماهی [بزرگی] او را بلعید؛ در حالى كه درخور سرزنش بود.

اگر در زمرۀ تسبیح‌گویان [پروردگار] نبود،

یقیناً تا روزی که [مردم] برانگیخته می‌شوند، در شکم آن [ماهی] باقی می‌ماند.

آنگاه او را در حالی که [ضعیف و] بیمار بود به سرزمینی خشک [و ‌بی‌گیاه] افکندیم

و بوتۀ کدو بر [سرِ] او رویاندیم [تا از سایه و میوه‌اش بهره گیرد]؛

و [دوباره] او را به سوی صد هزار نفر یا بیشتر [به رسالت] فرستادیم.

آنان ایمان آوردند و ما نیز آنان را تا مدتی [از نعمت‌های زندگی] بهره‌مند ساختیم.

از آنان [= مشرکان] بپرس آیا دخترها برای پروردگارِ تو و پسرها برای آنهاست؟

آیا ما فرشتگان را دختر آفریدیم و آنان حضور داشتند؟

آگاه باش! آنان از [روی تهمت و] دروغگویی‌ می‌گویند:

«الله فرزند دارد» و یقیناً دروغ می‌گویند.

آیا [الله] دختران را بر پسران ترجیح داده است؟

شما را چه شده است؟ چگونه حکم می‌کنید؟

آیا [نمی‌اندیشید و] پند نمی‌گیرید؟

آیا [بر ادعای باطل خویش] دلیل روشنی دارید؟

[مشرکان] بین او [= الله] و فرشتگان، خویشاوندى قائل شده‌اند؛ در حالى كه فرشتگان به یقین می‌دانند كه [مشرکان روز قیامت، براى حسابرسی] احضار می‌شوند.

الله از آنچه [مشرکان] توصیف می‌کنند منزّه است.

[مردم در توصیف پروردگار، سخن گزاف مى‌گویند؛] مگر بندگان مخلص الله.

شما [مشرکان] و آنچه عبادت می‌کنید

[هرگز] گمراهگر [کسی از دین حق] نیستید؛

مگر کسی که [به تقدیرِ الهی،] اهل دوزخ باشد.

و [فرشتگان می‌گویند:] «هیچ‌یک از ما نیست، مگر آنکه مقام مشخصی [در پیشگاه الهی] دارد.

ماییم که [برای عبادت و نیایش به درگاه پروردگار] به صف ایستاده‌ایم

و بی‌تردید، ماییم که تسبیح‌گوی [او] هستیم».

و [کافران، پیش از بعثت] همواره می‌گفتند:

«اگر کتابی از [کتاب‌های آسمانیِ] پیشینیان نزدمان بود،

یقیناً از بندگان مخلصِ الله می‌شدیم».

اما [هنگامی که پیامبر با قرآن به سویشان آمد، حقانیتِ] آن را انکار کردند؛ به زودی [نتیجۀ انکارشان را] خواهند دانست.

و قطعاً سخن ما دربارۀ بندگان فرستاده‌شده‌مان از پیش صادر شده است [که]:

آنان قطعاً [از جانب ما] یاری‌شده‌اند.

پس [ای پیامبر،] تا مدتی از آنان [= مشرکان] روی بگردان.

و آنان را [در هنگام نزول عذاب] بنگر؛ به زودی خود [نیز نتیجۀ کفرشان را] خواهند دید.

آیا عذاب ما را به شتاب خواستارند؟

آنگاه كه [عذاب الهی] بر خانه‌هایشان فرود آید، چه بد است بامداد هشداریافتگان!

و تا مدتی از آنان روی بگردان،

و آنان را [در هنگام نزول عذاب] بنگر؛ به زودی خود [نیز نتیجۀ کفرشان را] خواهند دید.

پروردگارت ـ پروردگار عزت و قدرت ـ از آنچه [مشرکان به دروغ] توصیف می‌کنند پاک و منزه است.

و سپاس [و ستایش] از آنِ الله ـ پروردگار جهانیان ـ است.