Main pages

Surah The Cleaving [AL-Infitar] in Persian

Surah The Cleaving [AL-Infitar] Ayah 19 Location Maccah Number 82

إِذَا ٱلسَّمَآءُ ٱنفَطَرَتْ ﴿١﴾

هنگامی که آسمان شکافته می‌گردد. [[«إِنفَطَرَتْ»: شکافته شد. درز برداشت (نگا: حاقّه / 16، انشقاق / 1).]]

وَإِذَا ٱلْكَوَاكِبُ ٱنتَثَرَتْ ﴿٢﴾

و هنگامی که ستارگان از هم می‌پاشند و پخش و پراکنده می‌شوند. [[«إنتَثَرَتْ»: پراکنده شد. از هم پاشید.]]

وَإِذَا ٱلْبِحَارُ فُجِّرَتْ ﴿٣﴾

و هنگامی که دریاها شکاف برمی‌دارند. و به هم می‌پیوندند. [[«فُجِّرَتْ»: برجوشانده شدند و راه آنها به هم بازگردانده شد. یعنی کوهها و تپه‌ها و ارتفاعات سواحل دریاها برداشته شد و آب دریاها به هم آمیخته گردید. منفجر گردانده شد. یعنی اتمهای دو عنصر اساسی آب، اکسیژن و ئیدروژن، بر اثر یک جرقّه و واکنش، آزاد و منفجر گردید (نگا: نمونه، تفهیم‌القرآن).]]

وَإِذَا ٱلْقُبُورُ بُعْثِرَتْ ﴿٤﴾

و هنگامی که گورها زیر و رو می‌گردند (و مردگان زنده می‌شوند و بیرون می‌آیند و برای حساب آماده می‌شوند). [[«بُعْثِرَتْ»: زیر و رو گردانده شد. پراکنده و گشوده گردانده شد.]]

عَلِمَتْ نَفْسٌۭ مَّا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ ﴿٥﴾

آن گاه هرکسی می‌داند چه چیزهائی را پیشاپیش فرستاده است، و چه چیزهائی را واپس نهاده است و بر جای گذاشته است. [[«مَا قَدَّمَتْ»: کارهای نیکو یا زشتی که انسان در زندگانی خود انجام داده است و پیش از مرگ بدانها دست یازیده است. کارهای نیکی که کرده است. «مَآ أَخَّرَتْ»: کارهائی که آثار آنها بعد از او در دنیا باقی مانده است و نتائج آنها به او رسیده است، از قبیل مقاصد رحمانی همچون خیرات و صدقات جاریه و بناها و کتابهای مفید، یا مقاصد شیطانی همچون بدعتها و نوشته‌های بد و قمارخانه‌ها و مشروب‌خانه‌ها، و غیره. یا کارهای نیکی که بر اثر سهل‌انگاری نکرده است (نگا: قیامت / 13).]]

يَٰٓأَيُّهَا ٱلْإِنسَٰنُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ ٱلْكَرِيمِ ﴿٦﴾

ای انسان! چه چیز تو را در برابر پروردگار بزرگوارت مغرور ساخته است و در حق او گولت زده است (که چنان بی‌باکانه نافرمانی می‌کنی و خود را به گناهان آلوده می‌سازی؟!). [[«مَا غَرَّکَ»: چه چیز تو را فریفته است؟ چه چیز مغرورت ساخته است؟ این پرسش، بیانگر تهدید شدیدی، و در عین حال توأم با نوعی لطف و محبّت است. «الْکَرِیمِ»: عظیم. بزگوار (نگا: المراغی).]]

ٱلَّذِى خَلَقَكَ فَسَوَّىٰكَ فَعَدَلَكَ ﴿٧﴾

پروردگاری که تو را آفریده است و سپس سر و سامانت داده است و بعد معتدل و متناسبت کرده است. [[«خَلَقَکَ»: تو را از نیستی به هستی آورده است. تو را شکل بخشیده است. «سَوَّاکَ»: تو را سر و سامان و نظم و نظام داده است (نگا: بقره / 29، کهف / 37، قیامت / 38). «عَدَلَکَ»: تو را معتدل القامه و متناسب الاعضاء کرده است.]]

فِىٓ أَىِّ صُورَةٍۢ مَّا شَآءَ رَكَّبَكَ ﴿٨﴾

و آن گاه به هر شکلی که خواسته است تو را درآورده است و ترکیب بسته است. [[«صُورَةٍ مَّا»: واژه (مَا) زائد و دالّ بر تفخیم و تعظیم چیزی است که بدان افزوده می‌گردد (نگا: جزء عم شیخ محمّد عبده). در اینجا دالّ بر بدیع و زیبا بودن و تمام و کمال خلقت انسان است.]]

كَلَّا بَلْ تُكَذِّبُونَ بِٱلدِّينِ ﴿٩﴾

هرگزا هرگز! (آن چنان که می‌پندارید نیست). اصلاً شما (روز) سزا و جزا را دروغ می‌پندارید و نادرست می‌دانید. [[«الدِّینِ»: سزا و جزا (نگا: فاتحه / 4).]]

وَإِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَٰفِظِينَ ﴿١٠﴾

بدون شکّ نگاهبانانی بر شما گمارده شده‌اند. [[«حَافِظِینَ»: نگهبانان. مراد فرشتگانی است که مأمور حفظ و نگهداری اعمال انسانها هستند (نگا: ق / 17، زخرف / 80).]]

كِرَامًۭا كَٰتِبِينَ ﴿١١﴾

نگاهبانانی که (در پیشگاه پروردگار مقرّب و) محترم هستند و پیوسته (اعمال شما را) می‌نویسند. [[«کِرَامًا»: جمع کَریم، بزرگواران (نگا: فرقان / 72، عبس / 16).]]

يَعْلَمُونَ مَا تَفْعَلُونَ ﴿١٢﴾

می‌دانند هرکاری را که می‌کنید. [[«مَا»: هرکاری اعم از خیر و شر.]]

إِنَّ ٱلْأَبْرَارَ لَفِى نَعِيمٍۢ ﴿١٣﴾

مسلّماً نیکان در میان نعمت فراوان بهشت بسر خواهند برد. [[«الأبْرَارَ»: جمع بَرّ، نیکوکاران (نگا: انسان / 5). «نَعِیمٍ»: نعمت. در اینجا مراد بهشت جاویدان است. ذکر آن به صورت نکره، برای بیان اهمّیّت و گستردگی و عظمت این نعمت است.]]

وَإِنَّ ٱلْفُجَّارَ لَفِى جَحِيمٍۢ ﴿١٤﴾

و مسلّماً بدکاران در میان آتش سوزان دوزخ بسر خواهند برد. [[«الْفُجَّارَ»: جمع فاجِر، بدکاران. کسانی که از فرمان خدا سرپیچی می‌کنند و دستور او را پشت گوش می‌اندازند. کسانی که پرده شریعت و عفاف و تقوی را پاره می‌کنند (نگا: ص / 28). «جَحِیمٍ»: آتش برافروخته و سوزان. دوزخ.]]

يَصْلَوْنَهَا يَوْمَ ٱلدِّينِ ﴿١٥﴾

در روز سزا و جزا داخل آن می‌گردند و با آتش آن می‌سوزند. [[«یَصْلَوْنَهَا»: به آتش دوزخ داخل می‌گردند و می‌سوزند و برشته می‌شوند و درد و رنج آن را می‌چشند (نگا: نسأ / 10، ابراهیم / 29، ص / 56).]]

وَمَا هُمْ عَنْهَا بِغَآئِبِينَ ﴿١٦﴾

و آنان هیچ گاه از دوزخ بیرون نمی‌آیند و از آن دور نمی‌شوند. [[«غَآئِبِینَ»: (نگا: اعراف / 7، نمل / 20).]]

وَمَآ أَدْرَىٰكَ مَا يَوْمُ ٱلدِّينِ ﴿١٧﴾

(ای انسان!) تو چه می‌دانی که روز سزا و جزا چگونه است؟ [[«مَآ أَدْرَاکَ»: چه می‌دانی! (نگا: حاقّه / 3، مدّثّر / 27، مرسلات / 14).]]

ثُمَّ مَآ أَدْرَىٰكَ مَا يَوْمُ ٱلدِّينِ ﴿١٨﴾

آخر تو (ای انسان!) چه می‌دانی که روز سزا و جزا چگونه است؟ [[«مَا یَوْمُ الدِّینِ»: مراد این است که حقیقت و چگونگی قیامت را کسی چنان که باید نمی‌داند.]]

يَوْمَ لَا تَمْلِكُ نَفْسٌۭ لِّنَفْسٍۢ شَيْـًۭٔا ۖ وَٱلْأَمْرُ يَوْمَئِذٍۢ لِّلَّهِ ﴿١٩﴾

روزی است که هیچ کسی برای هیچ کسی کاری نمی‌تواند بکند و از دست کسی برای کسی کاری ساخته نیست، و در آن روز فرمان، فرمان خدا است و بس، و کارو بار کلّاً بدو واگذار می‌گردد. [[«لا تَمْلِکُ»: قادر به انجام کاری نیست. نمی‌تواند (نگا: سبأ / 42). «الاْمْرُ»: فرمان. کار (نگا: روح‌البیان).]]