Main pages

Surah The Fig [At-Tin] in Persian

Surah The Fig [At-Tin] Ayah 8 Location Maccah Number 95

بِّسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ وَٱلتِّينِ وَٱلزَّيْتُونِ ﴿١﴾

سوگند به انجیر و زیتون! [[«التِّینِ»: انجیر. اشاره به دوران آدم است که او و همسرش در بهشت برگ درختان و چه‌بسا انجیر را جامه و پوشش خود کردند (نگا: اعراف / 22). کوه «طور تینا» که در دمشق قرار دارد و بر آن درختان انجیر می‌روید. در میان عربها مرسوم است که نام میوه‌ای را بر سرزمین آن اطلاق کنند (نگا: جزء عمّ شیخ محمّد عبده). «الزَّیْتُونِ»: زیتون. اشاره به دوران نوح است که آدم دوم لقب گرفته است. گویا در آخرین مراحل طوفان، نوح کبوتری را رها کرد تا درباره پیدا شدن خشکی از زیر آب جستجو کند. کبوتر با شاخه زیتونی بازگشت و نوح فهمید که طوفان پایان گرفته است. شاخه زیتون هم اینک رمز صلح و امنیّت است. کوه «طور زیتا» که در بیت‌المقدّس است. (نگا: جزء عمّ شیخ محمّد عبده).]]

وَطُورِ سِينِينَ ﴿٢﴾

و سوگند به طور سینین! [[«طُورِ سِینِینَ»: اسم کوهی است که در صحرای سیناء قرار دارد و موسی (ع) در بالای آن به مناجات با خدا می‌پرداخت. در کنار این کوه نور شریعت موسوی تابیدن گرفت (نگا: مریم / 52).]]

وَهَٰذَا ٱلْبَلَدِ ٱلْأَمِينِ ﴿٣﴾

و سوگند به این شهر امین (مکّه)! [[«الْبَلَدِ الأمِینِ»: شهر امین. مراد مکّه است که چه رسد به انسانها، حیوانات و درختان و گیاهان و پرندگان آن در امن و امانند. نه جانداری در آنجا کشته می‌شود و نه گیاهی کنده می‌گردد، مگر انواعی از نباتات که مردم بدانها نیازمندند (نگا: جزء عمّ شیخ محمّد عبده). «الأمِینِ»: سرزمین دارای امن و امان (نگا: بقره / 126، آل‌عمران / 97، قصص / 57). اشاره به دوران خاتم‌الانبیاء، محمّد مصطفی (ص) است.]]

لَقَدْ خَلَقْنَا ٱلْإِنسَٰنَ فِىٓ أَحْسَنِ تَقْوِيمٍۢ ﴿٤﴾

ما انسان را (از نظر جسم و روح) در بهترین شکل و زیباترین سیما آفریده‌ایم. [[«لَقَدْ خَلَقْنَا ...»: جواب قسمهای چهارگانه است. «أَحْسَنِ»: زیباترین. بهترین. «تَقْوِیمٍ»: هیئت. سیما. در اصل تقویم، در آوردن چیزی به صورت مناسب و نظام معتدل و کیفیّت شایسته است (نگا: نمونه) ولی در بسیاری از موارد مراد از مصدر، اثر آن است (نگا: جزء عمّ شیخ محمّد عبده). لذا در اینجا مراد ساختار انسان با دو بعد جسمانی و روحانی است، که «عالَم صغیر» و «موجود ناشناخته» نام گرفته است، و خداوند او را بزرگوار فرموده است (نگا: اسراء / 70) و آفریدگار جهان در برابر اتمام خلقت انسان، خویشتن را ستوده است (نگا: مؤمنون / 14).]]

ثُمَّ رَدَدْنَٰهُ أَسْفَلَ سَٰفِلِينَ ﴿٥﴾

سپس ما او را به میان پست‌ترینِ پستان برمی‌گردانیم (و از زمره‌ی بدترینِ مردمان می‌گردانیم). [[«رَدَدْنَاهُ»: او را برمی‌گردانیم. او را قرار می‌دهیم. واژه (رَدّ) را به معنی اصلی برگرداندن، و معنی ضمنی جعل، یعنی قرار دادن و ساختن دانسته‌اند (نگا: روح‌المعانی، المیزان). «أَسْفَلَ»: پائین‌ترین. مفعولٌ‌به یا منصوب به نزع خافض است. «سَافِلِینَ»: پائین‌تران. پستان. جمع مذکّر سالم است و مراد انسانهائی است که امتیاز انسانیّت خود را نادیده می‌گیرند، و به جای پیمودن قوس صعودی ایمان و دینداری، قوس نزولی کفر و بی‌دینی را طی می‌کنند، و از درجه والای اعلی علّیّین به ژرفای گودالّ اسفل سافلین فرو می‌افتند. «رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ»: این بند، بدین واقعیّت اشاره دارد که: کسانی که راه کفر و شرک و ستمگری و زورگوئی و سایر مفاسد را در پیش می‌گیرند، از مقام انسانیّت سقوط می‌کنند و در نظر خدا از پستان پست بشمار می‌آیند، و در دنیا از زمره ناپاکان، و در آخرت از جمله دوزخیانند (نگا: نساء / 145، صافّات / 98، فصّلت / 29، بیّنه / 6).]]

إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍۢ ﴿٦﴾

مگر کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته بکنند که آنان پاداش قطع ناشدنی و بی‌منّت دارند. [[«غَیْرُ مَمْنُونٍ»: ناگسیختنی. قطع ناشدنی. بی‌منّت (نگا: فصّلت / 8، قلم / 3، انشقاق / 25).]]

فَمَا يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِٱلدِّينِ ﴿٧﴾

پس (ای انسان ناسپاس! به دنبال مشاهده‌ی این همه دلائل و نشانه‌های معاد) دیگر چه چیز تو را بر آن می‌دارد که روز سزا (و جزای قیامت) را دروغ پنداری (و در دادگاه الهی خویشتن را محکوم به سقوط از درجه‌ی انسانیّت سازی؟). [[«بَعْدُ»: پس از مشاهده قدرت خدا در پیکره عالَم صغیر و در گستره عالَم کبیر. آن که انسان و جهان را از نیستی به هستی درآورده است، دوباره پس از پایان جهان و مردن مردمان، دنیا را پدیدار و انسانها را از خواب مرگ بیدار می‌سازد، و طرحی نو درمی‌اندازد. «الدِّینِ»: سزا و جزا. دین و آئین. «فَمَا یُکَذِّبُکَ ...»: پس دیگر چه چیز تو را به تکذیب شریعت و آئین وامی‌دارد؟]]

أَلَيْسَ ٱللَّهُ بِأَحْكَمِ ٱلْحَٰكِمِينَ ﴿٨﴾

مگر خداوند فرمانرواترین فرمانروایان (و داورترین داوران) نمی‌باشد؟ [[«أَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ»: فرمانرواترین فرمانروایان. داورترین داوران (نگا: هود / 45). اگر در آیه هفتم، دین به معنی شریعت و آئین باشد، معنی این آیه چنین است: آیا خداوند احکام و فرمانهایش از همه حکیمانه‌تر و متقن‌تر نیست؟ (نگا: نمونه).]]