Settings
Surah The Clear proof [Al-Bayyina] in Persian
لَمۡ یَكُنِ ٱلَّذِینَ كَفَرُوا۟ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَـٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِینَ مُنفَكِّینَ حَتَّىٰ تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡبَیِّنَةُ ﴿1﴾
کافران اهل کتاب، و مشرکان، تا زمانی که حجّت بدیشان نرسد (و برابر سنّت الهی با آنان اتمام حجّت نگردد) به حال خود رها نمیشوند. [[«الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ»: مراد همه کسانی است که از پیروان انبیاء بوده ولیکن بر اثر فاصله زیاد زمانی از آئین آسمانی منحرف شدهاند و به کفر و شرک افتادهاند. واژه (مِنْ) برای بیان است. «الْمُشْرِکِینَ»: مراد همه کسانی است که بت یا آتش و مانند اینها را پرستیدهاند و کتاب الهی هم نداشتهاند. «مُنفَکِّینَ»: به حال خود رهاشدگان (نگا: المصحف المیسّر). یعنی کسانی که خدا پیغمبری برای ایشان نفرستاده باشد و به سوی حق و حقیقت رهنمودشان نکرده باشد. «حَتّی تَأْتِیَهُمُ الْبَیِّنَةُ»: تا زمانی که حجّت بدیشان برسد. مگر این که حجّت بدیشان برسد. یعنی حتماً خدا پیغمبری را برای آنان میفرستد و بدین وسیله با ایشان اتمام حجّت میکند (نگا: طه / 133 و 134). «الْبَیِّنَةُ»: حجّت و برهان. در اینجا مراد پیغمبری از پیغمبرانی است که مشعل آئین آسمانی را فرا راه کاروان بشری میدارد (نگا: المصحف المیسّر. پرتوی از قرآن).]]
رَسُولࣱ مِّنَ ٱللَّهِ یَتۡلُوا۟ صُحُفࣰا مُّطَهَّرَةࣰ ﴿2﴾
(و آن حجّت)، پیغمبری از سوی خدا است که کتابهای پاک (الهی) را (بر آنان) میخواند (و قوانین و احکام آسمانی را بدیشان میرساند). [[«یَتْلُو»: میخواند. در رسمالخطّ قرآنی، الف زائدی در آخر دارد. «صُحُفاً»: جمع صحیفه. اوراق. کتابها (نگا: طه / 133، عبس / 13). «مُطَهَّرَةً»: پاک از باطل و تحریف.]]
فِیهَا كُتُبࣱ قَیِّمَةࣱ ﴿3﴾
در آنها نوشتههای راست و درست و پرارزش و والائی است. [[«کُتُبٌ»: جمع کِتاب. به معنی مکتوب، نوشتهها (نگا: انبیاء / 104). «قَیِّمَةٌ»: درست. پرارزش (نگا: توبه / 36، یوسف / 40، کهف / 2).]]
وَمَا تَفَرَّقَ ٱلَّذِینَ أُوتُوا۟ ٱلۡكِتَـٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَاۤءَتۡهُمُ ٱلۡبَیِّنَةُ ﴿4﴾
اهل کتاب پراکنده نشدهاند (و گروه گروه و دسته دسته نگشتهاند) مگر آن زمانی که پیغمبری به پیش ایشان آمده است (و دستورات خدا را بدیشان رسانده است. آن وقت کمکم دچار تفرّق و اختلاف شدهاند و فروع و مذاهبی را در دین خدا پدیدار کردهاند). [[«مَا تَفَرَّقَ ...»: (نگا: بقره / 213 و 253، آلعمران / 19، یونس / 93، شوری / 13 - 15). مراد این است که هر وقت پیغمبری از پیغمبران برای رهنمود مردمان آمده است، انقلابی در میان انسانها پدیدار کرده است. خاصیت انقلاب هم جداسازی صفهای حقگرایان و باطلگرایان، و پدیدآوردن دستهها و گروههای مختلف مؤمنان و منافقان و دشمنان هدف انقلاب است. در میان مؤمنان به انقلاب هم به تدریج خطها پدیدار میشود که تنها خطی از آنها در راستای آرمان راستین است و بس. انسان عاقل باید سعی کند که دنبالهرو آن خط بوده و جان و مال را بر سر آن نهد.]]
وَمَاۤ أُمِرُوۤا۟ إِلَّا لِیَعۡبُدُوا۟ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ حُنَفَاۤءَ وَیُقِیمُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُوا۟ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَ ٰلِكَ دِینُ ٱلۡقَیِّمَةِ ﴿5﴾
در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه و حقگرایانه خدای را بپرستند و تنها شریعت او را آئین (خود) بدانند، و نماز را چنان که باید بخوانند، و زکات را (به تمام و کمال) بپردازند. آئین راستین و ارزشمند این است و بس. [[«وَ مَآ أُمِرُوا إِلاّ لِیَعْبُدُوا اللهَ»: حرف واو، حالیّه است. حرف (لِ) به معنی (أَنْ) است، و تقدیر چنین است: إِلاّ بِأَنْ یَعْبُدُوا اللهَ. «مُخْلِصِینَ»: مخلصانه (نگا: اعراف / 29، یونس / 22، عنکبوت / 65). «حُنَفَآءَ»: حقگرایانه (نگا: حجّ / 31). «مُخْلِصِینَ ... حُنَفَآءَ»: حال اوّل و دوم ضمیر فاعلی (و) هستند. «دِینُ الْقَیِّمَةِ»: آئین راست و درست. دین ارزشمند. اضافه موصوف به صفت است. مانند مسجدالجامع، مسجدالحرام، دارالآخره (نگا: یوسف / 109، نحل / 30)، عذاب الحریق (نگا: آلعمران / 181، انفال / 50). ذکر (ه) برای مبالغه است (نگا: روحالبیان. روحالمعانی).]]
إِنَّ ٱلَّذِینَ كَفَرُوا۟ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَـٰبِ وَٱلۡمُشۡرِكِینَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَـٰلِدِینَ فِیهَاۤۚ أُو۟لَـٰۤىِٕكَ هُمۡ شَرُّ ٱلۡبَرِیَّةِ ﴿6﴾
مسلّماً کافرانِ اهل کتاب، و مشرکان، جاودانه در میان آتش دوزخ خواهند ماند! آنان بدون شک بدترین انسانها هستند. [[«الَّذِینَ کَفَرُوا ... الْمُشْرِکِینَ»: مراد کافران اهل کتاب و مشرکان سراسر تاریخ بشریّت است. «شَرُّ»: بدترین. «الْبَرِیَّةِ»: انسانها.]]
إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَعَمِلُوا۟ ٱلصَّـٰلِحَـٰتِ أُو۟لَـٰۤىِٕكَ هُمۡ خَیۡرُ ٱلۡبَرِیَّةِ ﴿7﴾
بیگمان کسانی که مؤمنند و کارهای شایسته و بایسته میکنند، آنان مسلّماً خوبترین انسانها هستند. [[«خَیْرُ»: بهترین. خوبترین. مراد ایمانداران پرهیزگار و نیکوکار سراسر تاریخ بشریّت است.]]
جَزَاۤؤُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّـٰتُ عَدۡنࣲ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَـٰرُ خَـٰلِدِینَ فِیهَاۤ أَبَدࣰاۖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُوا۟ عَنۡهُۚ ذَ ٰلِكَ لِمَنۡ خَشِیَ رَبَّهُۥ ﴿8﴾
پاداش آنان در پیشگاه پروردگارشان باغهای بهشتی است که جای ماندگاری است و رودبارها در زیر (کاخها و درختهای) آن روان است. جاودانه برای همیشه در آنجا خواهند ماند. خدا از ایشان راضی و ایشان هم از خدا خوشنودند! این (همه نعمت و خوشی) از آنِ کسی خواهد بود که از پروردگار خویش بهراسد. [[«عَدْنٍ»: اقامت. ماندن (نگا: توبه / 72، رعد / 23، نحل / 31). «رَضِیَ اللهُ ...»: رضایت خدا به خاطر فرمانبرداری و نیکوکاری مؤمنان از خدا، در حقیقت رضایت از اجر و پاداش و انعام و الطاف بیحدّ و حصر خدا است که بسی بالاتر از خیال و دورتر از انتظار ایشان است.]]